شرایط تولید آثار فاخر در استانها ۳۰ درصد تقویت شده است
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۷۷۰۷۵
ایسنا/بوشهر معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سازمان امور سینمایی و سمعی، بصری کشور تاکید کرد: شرایط برای کار حرفهای و تولید فیلم در استانها ۲۰ تا ۳۰ درصد تقویت شده و درصدد هستیم این سیر صعودی را ادامه بدهیم.
محمد خزاعی شامگاه چهارشنبه ۱۸ آبان در نشست با سینماگران و فعالان سینما استان بوشهر به ظرفیت بالای این استان در سینما اشاره کرد و گفت: من نگاه جدی به شهرستانها دارم؛ چون تهران فقط مرکز سینمایی حرفهای ایران نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: خودم از بدنه سینما هستم بنابراین اشراف کاملی هم سینمای حرفهای دارم و هم به سینمای شهرستانها؛ مسائل هنرمندان شهرستانی را کموبیش میدانم و همیشه پیگیر کار آنها بودهام. از اینرو، چهرههای جوان و فعال استانها را میشناسم؛ احسان عبدیپور، رشاد بالف و رامتین بالف سینماگران موفق بوشهری هستند که کارهای خوبی را تولید کردهاند و موفق شدهاند جوایزی هم در رویدادهای معتبری سینمایی کسب کنند.
رئیس سازمان امور سینمایی و سمعی، بصری کشور افزود: سفرهای استانی ما با هدف شنیدن همین مشکلات و مسائل هنرمندان بهصورت مستقیم و بازدید و رسیدگی به وضعیت سینماها و زیرساختهای سینمایی مناطق مختلف انجام میشود، چون دغدغه داریم و با شناسایی ظرفیتها و استعدادهای جدیدی که در استانها وجود دارد، میخواهیم که تحولی را در سینمای ایران ایجاد کنیم.
وی بیان کرد: متاسفانه ما در حوزه سینما بسیار فقیر هستیم و در ۴۰ سال گذشته تنها توانستهایم ۶۰۰ سینما در کشور احداث کنیم که امروز برخی از آنها فرسوده و غیرفعال شدهاند و متاسفانه استان بوشهر اولین استانی است که چراغ سینما در آن خاموش شده و عملا همه سینماهای آن از فعالیت ایستاده است!
به گفته وی، البته بهزودی بهجای سینما بهمن یک سینمای ۱۰ سالنه مجهز طراحی و احداث خواهد شد و سایر سینماهای دیگر استان هم تجهیز خواهند شد تا بار دیگر هنر سینما در این منطقه جان بگیرد.
خزاعی با اشاره به اینکه ۸۹ درصد مخاطب سینمای ما متعلق به ۴ استان تهران، مشهد، اصفهان و شیراز است، یادآور شد: سهم استانهای دیگر در جذب مخاطب تنها ۱۱ درصد است و این بدان معنا نیست که در این استانها زیرساختهای سینما وجود ندارد! متاسفانه با وجود اینکه در این مناطق سینما هست اما مخاطب سینما وجود ندارد، بنابراین ضروری است که نهضتی ایجاد کنیم تا مردم بیایند فیلم ببینند.
رئیس سازمان امور سینمایی و سمعی، بصری کشور تاکید کرد: البته چون بیشتر فیلمهای امروزی تجربهگرا و بر مبنای زندگی و ذهنیت فردی نوشته شده، مردم با آنها ارتباط نمیگیرند بنابراین از آن استقبال نمیکنند. پس بهتر این است که فیلمی تولید شود که قصهپرداز و مبتنی بر دغدغهها و مسائل روز جامعه باشد تا مردم قصه فیلم را درک و با آن همذاتپنداری کنند.
به عقیده وی، چون صنعت فیلمسازی در ایران وجود ندارد، سینمای کشور را بخش خصوصی میچرخاند به همین دلیل سینمای ایران با وجود اینکه جوایز بینالمللی زیادی دارد اما بازار بینالمللی ندارد تا بتواند ظرفیتهای خود را به شکل مطلوبی به صنعت سینمای جهان بشناساند.
رئیس سازمان امور سینمایی و سمعی، بصری کشور یادآور شد: در چند ماه اخیر دو سه اتفاق بزرگ در سینمای ایران افتاده که البته چون ملموس نبوده، چندان هنرمندان از آن مطلع نشدهاند؛ یکی از این اتفاقات، فعال شدن شورای هنر بعد از ۱۲ توقف بوده که در این شورا مهمترین تصمیمگیریهای حوزه فرهنگ و هنر اتفاق میافتد و مصوبات آن اگر به مدت ۲ هفته در شورای انقلاب فرهنگی با مخالفت مواجه نشوند به قانون نبدیل میشوند. اتفاق بعدی هم راهاندازی شورای عالی سینمای کشور بود که در همین مدت کوتاه دو سه مصوبه خوب داشته که شامل تخصیص اعتبارات جداگانه برای تجهیز و تکمیل امکانات سینماهای استانها، تهیه مسکن برای سینماگران فاقد خانه، تولید آثار مشترک با کشورهای دیگر، تقویت دفاتر انجمنهای سینماجوانان شهرستانها و... میشوند.
وی با اشاره به اینکه تمام تلاشمان این است که در این دوره مافیا را در سینمای ایران از بین ببریم، افزود: از این رو با نگاهی عادلانه بهدنبال تقویت سینما در شهرستانها و استانها هستیم تا زمینه تولید آثار باکیفیتی را در زمینه مسائل محیط زیستی، آداب و رسوم و شخصیتهای مغفولمانده تاریخی، فرهنگی و مذهبی فراهم کنیم که این آثار نخست در منطقه خودشان و بعد در مناطق دیگر به نمایش درآید.
خزاعی در بخش پایانی صحبتهای خودش به بودجه ناچیز حوزه فرهنگ و هنر اشاره و تصریح کرد: متاسفانه فرهنگ با همه اهمیتی که دارد اما سهم ناچیزی در بودجه کشور دارد؛ سهمی معادل سه درصد از بودجه کل کشور! این نشان میدهد که این مظلومیت حوزه فرهنگ و هنر را نشان میدهد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: سینما رئیس سازمان امور سینمایی و سمعی سینمای ایران شهرستان ها بصری کشور استان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۷۷۰۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار
دهم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته میشود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران میدانند.
به گزارش ایسنا، نام صدیقه (روحانگیز) سامینژاد که متولد سال ۱۲۹۵ بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامینژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.
فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سالها بیخبری و با تصاویری تکاندهنده از این ستاره سالهای دور سینما واکنشهای تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد: «زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روحانگیز سامینژاد مُرده است. من تا آن روز فکر میکردم روحانگیز سامینژاد باید سالها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامینژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامینژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».»
این کارگردان سینما همچنین گفته بود: «من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامینژاد را در فیلم تهامینژاد دیده بودم که گریه میکرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناسترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلیهای دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعهای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خودش حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.»
عباس بهارلو - مورخ و پژوهشگر سینما - در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخشهایی از آن آمده است: «وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامینژاد در آن نقش «گلنار» را بازی میکرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنشهای ناگواری برانگیخت، که بهدرستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچگاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامینژاد تصوری از آن واکنشها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر میداشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم میشد؟»
گفته میشود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوششهایی را در زمینه ساخت فیلم انجام میداد و در اینباره بهارلو ادامه داده است: «بهموازات فعالیتهای سختکوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خانبهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جستوجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلویِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایشها و تعزیهها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سالها در فیلمهای اوگانیانس و مرادی ایفای نقش میکردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، بههمین دلیل موانع کمتری بر سرِ راه خود داشتند.
سپنتا موفق شد صدیقه (روحانگیز) سامینژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او بهعنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد.
«دختر لر» نخستین بار در سیام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیدهبان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت. سپس با یک دو هفته وقفه در همینسینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگهای خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را بهچشم ببینند.»
ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامینژاد چنان انگشتنما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.»
سامینژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامینژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.
از تهامینژاد نقل شده است: «اغلب بهطور کنترلنشدهای میخندید و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانیهای متعصب او را مورد ضربوشتم قرارمیدادند و حتی بطری بهطرفش پرتاب میکردند. بهطوریکه همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.»
درباره این چهره مستند دیگری با نام «روحانگیز سامینژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است،
سامینژاد در حالی در 80 سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبهای با ایسنا گفته بود: «بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسلهای دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.»
او گفته است: «قدیمیهای معروف، بریدهاند و سعی میکنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سالها به آنها بیلطفی شده است و دل پرگلایهای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که میتوانست بازی کند. در یکی از برنامههای تلویزیونی هفت، بعد از سالها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید میبینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمیتوان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سالها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او میتوانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بیغمی وجود نداشت، می توانست نقش یک پدر را بازی بکند.»
انتهای پیام